لوزه ات سخت ورم کرد ز بس زور زدی
شعرگفتی وسپس و بر هدف کور زدی
گشته آزاد فضا نطق تو هم بازشده
نقدبرجام کنی جوجه کنون غاز شده؟
تو برو دست ببوس زاویه ی قائمه شو
پاچه خواری بکن ودرطلب سهمیه شو
تو معاشت به عداوت متصل گشته وحال
نقدبرجام کنی راه بیندازی قال؟
کوربودی وندیدی که همه اهل وطن
گشته اند ما وگذشتند ز هر فرد وز من؟
دل به تدبیر ببستند وبه جنگ نه گفتند
به تو و هرچی توگویی همگی نه گفتند
دیده گر وابکنی صحبت مردم اینست
نبض تحریم ز کردار شما تمدیدست
درد ما فکرچروکیده ومنحوس شماست
راه امید زکردار ومرام تو جداست
حال اگر میل کنی حنجره هم پاره کنی
نقدبرجام کنی بوسه به هرپاچه کنی
ژاژخایی و فقط حنجره ات خسته کنی
گرهزار قافیه هم بازکنی بسته کنی
مردم از راه امید روی نمیگردانند
هدف ودرد تو ومثل تورامیدانند
+ نوشته شده در دوشنبه پنجم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:57 توسط صادق کیانی (شاه پيا) |
آزاد باش،آزاده بمیر...
ما را در سایت آزاد باش،آزاده بمیر دنبال می کنید
برچسب : جوابیه,زیبا,دلنشین,شاعر,ناشناس,میثممطیعی, نویسنده : 7shahpiyab بازدید : 100 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:35