سایه اثر استاد عاشقانه سرایی هوشنگ ابتهاج

ساخت وبلاگ
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت 
درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت 

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد 
تنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت 

دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت 
قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت 

مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت 
گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت 

چه هوایی به سرش بود که با دست تهی 
پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت 

بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید 
قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت 

دل خورشیدی اش از ظلمت ما گشت ملول 
چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت 

همنوای دل من بود به هنگام قفس 
ناله ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت

+ نوشته شده در  پنجشنبه دوم شهریور ۱۳۹۶ساعت 14:40  توسط صادق کیانی (شاه پيا)  | 
آزاد باش،آزاده بمیر...
ما را در سایت آزاد باش،آزاده بمیر دنبال می کنید

برچسب : سایه,استاد,عاشقانه,سرایی,هوشنگ,ابتهاج, نویسنده : 7shahpiyab بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 26 شهريور 1396 ساعت: 18:44